کج فهمی خطرناکترین جبهه پیش روی پیشرفت نظام است/ عده ای برشاخه نشسته بن می برند

 

یادداشت: سردبیر غلامرضا مهرابی 

کج فهمی و دوری از آگاهی خطرناک ترین جبهه و جریان پیش روی نظام و انقلاب است که عده ای برشاخه نشسته و بن می برند.

 

 پایگاه خبری سفیرلرستان -عده ای در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همچنان در گردونه تاریخ همان مهره هایی هستندکه پس از رحلت پیامبر(ص) در قالب سه گروه ناکثین ، قاسطین و مارقین با جهالت ، جاه طلبی ، دنیا طلبی و تعصبات کورکورانه قبیله ای گام در راهی نهادند که هزاران بار باصراط مستقیمی که خدا ، قرآن و رسول (ص) ترسیم کرده بود فاصله داشت.

 

این جبهه بندی همچنان در تاریخ 43 ساله انقلاب اسلامی تکرار شده و همواره افراد ، گروه ها و جریان های مختلفی با کج روی ها پا را فراتر ازاهداف و خواسته های والا و ارزشمند ملت ایران که ریشه در اسلام و قرآن دارد نهاده و با آن زاویه گرفتند.

 

بی بصیرتان و بیعت شکنان همان ناکثین دیروزند که ازصف انقلابیون جدا شدند و به دلایل مختلف همان ناآگاهی و جاه طلبی دچار ضعف معرفتی شدند.

 

قاسطین همان دست نشانده های دشمن و نظام سلطه هستند که ابتدا درصف انقلاب و همراه امام بودند که همراهیشان با جریان انقلاب متاسفانه هیجانی و احساسی بود و با سرد شدن احساساتشان قدرت طلبی را ترجیح داده و به دنبال منافع فردی و جناحی پیشرفت اهداف انقلاب را کند کردند.

 

عده ای نیزهمان کج فهم ها و نادانان بی بصیرتی هستند که مدعی گفتمان انقلابند و بسان ابوبکر و عثمان ها در لباس نیروی خودی مقابل نظام و ولایت ایستاده اند اما تیشه به ریشه می زنند.

 

 به تعبیر دقیق و زیبای مقام معظم رهبری این کج فهمی مربوط به توده های  مارقین بود و روسای آنها نیز به احتمال با دشمنان بی زدو بند نبودند.

 

پیروان این جریان ها نیز نمی دانند در قالب این کج فهمی نه تنها بزرگترین ضربه را به اهداف ارزشمند ملت ایرانمی زنند، بلکه خدمت بزرگی به دشمن می کنند و در واقع ستون پنج دشمن هستند.

 

و امابعد 

 

در آن مُقام که اطراقگاه بعد از خستگي ها و وارستگي ها بود و پيامبر اسلام(ص) دريافته بود که حجه الوداع هست و ديگر روي کعبه را نخواهد ديد با مُقامي آنچنان که در دل و زبان مسلمانان نهادينه شده و پيروزي هاي پياپي اسلام را نشانه اي از تحقق رسالت او مي دانستند بر آن شد تا هر آنچه در طول ساليان مبارزه از صداقت، فداکاري، امانتداري و دينداري ناب و پاک علي(ع) را در ياد و دل و زبان داشت براي حفظ اسلام بعد از خود به عنوان تکامل رسالت ديني در جمع اصحاب و ياران بر زبان آورد و امام علي(ع) را يگانه جانشين خود معرفي نمايد.

 

هر چند مي دانست که اتحاد قبايل و طوايف عرب که به زحمت بسيار در طول سالها مبارزه به دست آمده بود ممکن است به اختلاف و چنددستگي منجر شود. اما او بيشتر به تکليف عمل مي کرد و منتظر نتيجه نمي ماند.

 

هرچند اين تجربه را داشت که هر آنچه تاکنون براي اسلام و خود او پيش آمده خير بوده و به زحمت و فداکاري ها و ايثارگري هاي به عمل آمده مي ارزيده است. او با صداي بلند بر بام جهاز شتران ايستاد و فرياد زد: "من کنت مولا فهذا علي مولا"  "هر که را باشم منش مولا و دوست / ابن عم من علي(ع) مولاي اوست..."

 

با اين سخن که تکميل دين را منظور مي بود بي شک شاخص ترين و گزيده و گزينه بهترين براي رهبري و امامت امت، امام علي(ع) مي بود.

 

از آن تاريخ تا به اينک غدير همان گودالي را که در آن جانشيني پيامبر(ص) رقم خورد اولين پلکان ورود امامت به جهان اسلام بعد از پيامبر اکرم(ص) شد.

 

هنوز پيکر مطهر بي جان پيامبر روي زمين بود که بگو مگوها و اختلاف نظرها شروع شد و سران قبائل عرب مسلمان هر کدام ساز و آهنگ تعصبات قبيله اي خود را زدند و مسئله انتخاب و اجماع شيوخ را مطرح نمودند ودر نهایت ابوبکر را به عنوان خليفه الله برگزيدند و درايت و صبوري و عزت نفس امام علي(ع) موجب شد که براي حفظ اسلام از حق خود دفاع نکند و شمشير از نيام بيرون نکشد که مبادا اختلافات موجب تفرقه و جنگ هاي داخلي شود و در نهایت بعد از خلاقت عمر بن خطاب و عثمان نوبت به خلافت امام علي(ع) رسيد.

 

امام علي(ع) در شرايطي بر مسند خلافت "امامت" نشست که عثمان در نزاع داخلي کشته شده بود و بين مسلمين اختلافات مذهبي و سياسي در يک خط موازي چونان تيرهاي ترکش به قلب مسلمين مي نشست.

 

در آن شرايط سخت که غدير با همدلي و همبستگي دامن اختلاف گشوده بود امام علي(ع) در سه جبهه مي جنگيدند. در مقابل جبهه مارقين "اصحاب نهروان" که به خوارج معروف شدند. کساني که از دين خروج کردند. ناکثين "عهدشکنان" که جنگ جمل را در مقابل امام علي(ع) راه اندازي کردند و در مقابل جبهه قاسطين که در جنگ صفين مقابل امام علي(شمشير) کشيدند.

 

اين سه جبهه که سه جنگ داخلي را رقم زدند بخش عمده اي از دوران زمامداري حضرت علي(ع) را به خود اختصاص داد و نهايت و پايان آن زورآزمايي معاويه و شکست مسلمانان بود که در زير علم امام علي(ع) جنگيدند و بسياري از آنان به شهادت رسيدند و معاويه و فرزند عياش وي که بويي از اسلام نبرده بود چنان انحراف از معيارهاي اسلام را رقم زدند که بخش عمده اي از مشکلات و معضلات مسلمانان امروز نتيجه آن قدرت طلبي امويان و عباسيان و جانشينان آنان در قرون متمادي به تاريخ اسلام تحميل نمود.

 

اگر به ديده تحقيق بنگريم و تاريخ انقلاب اسلامي را از آغاز تا اينک مرور کنيم شباهت هاي چندي از آنچه بعد از رحلت پيامبر اسلام(ص) و شروع جنگ هاي داخلي اتفاق افتاد را شاهديم که زورآزمايي جمهوري اسلامي با گروهک ها و دشمنان داخلي و خارجي شروع شد و تا به اينک هنوز به صورت هاي کوچک تري جريان دارد و آن بر 2 پايه استوار است.

 

يکم آنکه امام علي(ع) اهل زد و بند و سياست بازي براي حفظ موقعيت شغلي خود نبود، امام خميني هم از همين خصلت برخوردار بود که نه با آمريکا سازش کرد و نه با سهم خواهان داخلي از انقلاب که شرايط و صلاحيت اسلامي آنان مورد قبول نبود و روند رهبري بعد از امام خميني هم بر اين راه و روش بوده است.

 

دوم آنکه قاسطين، مارقين و ناکثين در انقلاب اسلامي ايران ظهور و بروز داشته اند کساني که قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آمريکا را امپرياليسم جهانخوار مي دانستند و چون توسط مردم انقلابي ايران رانده شدند به دامن آمريکا پناه بردند.

" قاسطين" کساني اند که از همان آغاز پيروزي انقلاب تا به اينک بر عليه جمهوري اسلامي خط و نشان کشيدند و به کمک کشورهاي اروپايي استعمارگر و آمريکاي جهانخوار آمدند تا به هر راه و روش خباثت گونه و خيانتکارانه خود مردم انقلابي ايران را به زانو درآورند.

 

قاسطين همان جريان سازان تقلب و نفاق هستند که مي کوشيدند و مي کوشند زمام امور مملکت را به دست بگيرند که در واقع جنگ امام(ع) و رهبري جنگ با نفاق و دورويي بوده و هست هرچند شاهد خيانت و وادادگي بعضي از ياران انقلاب در طول مبارزه بوده ايم و تاريخ هم به گونه اي تکرار شده است همانند بسياري از وقايع تاريخ گذشته اسلام.

 

"مارقين" همان خشکه مقدس هايي بوده و هستند که اسير جهل و ناداني اند و با تعصبات کورکورانه ... امام علي(ع) نسبت به آنها دافعه اي نيرومند داشت و حالتي آشتي ناپذير و اما ناکثين يا عهدشکنان کساني بوده و هستند که در برابر تهديدات دشمن و ارعاب و تطميع کم آوردند و به جبهه دشمن رفتند که نمونه هاي آنها را امروز کم نداريم.

 

نتيجه؛ آنکه جريان هاي سياسي و مبارزات بر عليه امام علي(ع) در طول تاريخ و به ويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم تکرار شده و تشابهات زيادي با هم دارند که اگر با دقت نهج البلاغه، قرآن و تاريخ اسلام را مطالعه کنيم به عمق دورويي ها پي خواهيم برد.

 

مشکل بيشتر مسلمانان عدم مطالعه تاريخ اسلام و عدم توجه به وقايع و رويدادهايي است که به صور مختلف در تاريخ تکرار شده است که اگر اين چنين نمي بود وضعيت کشورهاي اسلامي امروز اين اينگونه نبود که تقاضا کنند زير علم دشمنان اسلام باشند هرچند مي دانند که خداوند صراحتاً در قرآن فرموده «لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا» [خداوند قرار نمي دهد سلطه کافران را بر مسلمانان]

لینک کوتاه: http://safirelorestan.ir/ecaf

نوشتن دیدگاه

آخرین اخبار

تبلیغات