نظارت برمدیریت صندوق بازنشستگی ضرورت دارد

 

یادداشت سردبیر:غلامرضا مهرابی

 

 

 

پایگاه خبری سفیر لرستان ؛ نظارت بر فعالیت و مدیریت صندوق بازنشستگی، برای جلوگیری از رواج نارضایتی در کشور ضرورت دارد.

 

بازنشستگان از جمله بازنشستگان فرهنگی ، قشری هستند که دوران پر فعالیت و جنب و جوش خود را گذرانده اند و پس از سالها زحمت و کار و تلاش، بیشترین چیزی که با آن نیاز دارند آرامش است.

 

این آرامش در سالمندی در خوش بودن و احساس رضایت در کنار خانواده و فرزندان و نوه‌ها است که بخش اعظم آن در گرو محبت و عاطفه از سوی اطرافیان قابل شهود و بروز است.

 

حالا اگر این قشر دوران دیده از سوی جامعه بزرگتری مورد بی‌مهری قرارگیرند و به مطالبات آنها پاسخ داده نشود از آنجا که در اکثر موارد برای خانواده ها عزیز هستند، عدم پاسخ گویی آنها به توقعات فرزندان حداقل در نزد خود آنها موجب احساس سرافکندگی می‌شود و بر روحیه نشاط آنان که نیاز دوران سالمندی است ،خدای ناکرده تاثیر منفی می‌گذارد.

 

پس بهتر نیست با اطمینان به این موضوع که توجه به بازنشستگان ، به نوعی تجلیل ازخدمات چندین ساله آنها است ، مسئولان و متولیان امر، بیشتر از گذشته به خواسته‌های به حق این قشر باتجربه توجه داشته باشند تا عدم پاسخگویی به مطالبات موجب خستگی و زیان در جسم و روح آنها نشده و به ایجاد عوارض سوء اجتماعی و ترویج نارضایتی منجر نشود.

 

با این مقدمه ابتدا از قدیم یادی می کنیم زماني که خرده مالک ها در ايران قادر نبودند در نبود تراکتور و کمباين به تنهايي زمين را شخم بزنند و شيار کنند و بکارند و برداشت نمایند،  به اين فکر افتادند که با کمک هم به نوبت روي زمين يکديگر کار کنند.

 

بدين ترتيب بود که نخستین تعاوني ها آن هم بدون تشکيل اتاق و ميز و دفتر و شماره حساب و مجوز و حقوق و اضافه کار و بگيرو ببند و برگزاري انتخابات و واريز پول و گردهمايي هاي مطالبه افزا و وعده هاي وسوسه کننده !! شکل گرفت.

 

شايد هنوز هم در گوشه و کنار اين سرزمين باستاني و در لابلاي دره ها و بر فراز ارتفاعاتي که امکان بردن تراکتور و کمباين وجود ندارد ، کشاورزاني باشند که با همين شيوه کار خود را جلو مي برند و البته هم اکنون نيز دامپروراني هستند که به نوبت گله ي روستا که خود هم در آن سهيم هستند را به چرا مي برند که اين هم نمونه اي از همکاري و تعاون است به این ترتیب کشاورزان و دامپروران اين سرزمين طي صدها بلکه هزاران سال با اين شيوه از همکاري زندگي کرده اند.

 

 اکنون اين پرسش مطرح است که چرا اغلب تعاوني هاي توليد و توزيع و مسکن و مصرف با آن همه دفتر و دستک و هزينه و همايش و انتخابات و قانون مصوب و مدون به مشکل برمي خورند و دست آخر کار به راهروهاي دادگستري و تحقيق و تفحص کشيده مي شود ؟

 

 اگر کسي اهل آمار باشد و يا اخبار ريز و درشت مرتبط با تباني ها و اختلاس ها و کلاهبرداري هاي رخ داده در تعاوني هاي مسکن ظرف چند دهه ي اخير را دنبال کرده باشد به اين نتيجه مي رسد که اگر اين تعاوني ها مانند همان کشاورزان و دامپروران بي سواد اما صادق و درستکار کار خود را مطابق قانون پيش برده و همکاري در چنين اموري را نهادينه کرده بودند اکنون با اين همه بي خانمان از يکسو و صاحبان خانه هاي خالي از سوي ديگر مواجه نبوديم.

 

از تعاوني هاي مسکن گذشته حتي صندوق ها نيز که شاخه اي از فعاليت هاي مبتني بر تعاون هستند با مشکل سوء مديريت دست به گريبانند و يکي از صندوق هايي که از اين نظر شهره ي آفاق است صندوق ذخيره فرهنگيان است که سالهاست به حيات خلوت افراد ذي نفوذ تبديل شده بود و عده اي در راس آن قرار گرفته بودند که کمترين توجهي به منافع اعضاي صندوق نداشتند.

 

 تحقيق و تفحص صورت گرفته در بازه زماني سال 89 و 90 مشخص کرد که مدير صندوق در هيأت مديره هاي گوناگون عضو بوده و پاداش هاي مجزايي دريافت مي کرده و مبادرت به تاسيس شرکت هاي مختلفي زير چتر صندوق کرده که اغلب زيان ده بوده اند و کارشکني هاي زيادي از طرف او و حاميانش صورت گرفته تا نظارت ها و بررسي ها به نتايج مورد انتظار ختم نشود.

 

کشف 14 هزار ميليارد تومان فساد رخ داده در صندوق ظرف سال هاي 92 تا 95 نيز منجر به صدور حکم  170 سال حبس براي متهمان و بازگرداندن پول گرديد در حالي که صندوق ذخيره فرهنگيان در سال 74 با هدف بهبود معيشت و رفاه فرهنگيان تاسيس شده بود.

 

پرونده هاي موجود در محاکم دادگستري در پيوند با کلاهبرداري هاي صورت گرفته توسط گردانندگان برخي از تعاوني هاي مسکن ادارات و سازمان ها نشان مي دهد که تشکل هاي مبتني بر تعاون در جامعه ما بسيار آسيب پذير هستند.

 

زیرا نفوذ افراد برخوردار از رانت در تشکيلاتي از اين دست موجب افزايش اعتماد به نفس آنها براي انجام تخلف مي شود . به اين ترتيب که از يک سو شاهد انجام تخلف هستيم و از سويي ديگر افرادي مانع از به نتيجه رسيدن تفحص ها و بازرسي ها مي شوند.

 

هم اکنون اگر به شکايت هايي که از وضعيت صندوق بازنشستگي فرهنگيان مطرح است رسيدگي نشود ممکن است در آينده اي نه چندان دور شاهد اوج گيري نارضايتي ها از نحوه ي اداره ي آن باشيم.

 

برخي از بازنشستگاني که اقساط وام آنها از حقوقشان کسر گرديده و به حساب صندوق واريز شده مشمول جريمه ديرکرد شده اند و از طرف بانک با آنها تماس مي گيرند و از موجودي آنها برداشت صورت مي گيرد که اين يک تخلف آشکار است و هيچ کس پاسخگوي آن نيست.

 

سوال اینجا است  به چه دليل بانک از بازنشسته اي که قسط خود را پرداخته جريمه ي ديرکرد مي گيرد و زماني که به اداره مراجعه مي کند کسي پاسخگوي او نيست و شخصي که در مرکز نشسته در پاسخ به پيگيري کارمند اداره بازنشستگي مرکز استان مي گويد به شما مربوط نيست . پس به چه کسي مربوط است ؟

 

در حال حاضر بازنشستگان سهمي در اداره ي صندوق بازنشستگي ندارند و حتي روساي کانون هاي استاني هم از اين بابت که در جريان برخي تصميم گيري ها قرار نمي گيرند گلايه مند هستند.

 

بنابر این  به ظاهر مکاتبات سريالي آنها با مسئولان رده هاي بالا نيز تاکنون نتيجه اي در بر نداشته و اقدامي در جهت خشنودي بازنشستگان صورت نگرفته است.

 

دغدغه ي قصه ي پرغصه ي بيمه تکميلي به يکي از عوامل تشنج روحي براي بازنشستگان تبديل گرديده در حالي که بيمه تکميلي يعني اين که بازنشسته نبايد کوچکترين پرداختي بابت مراجعه به مراکز درماني داشته باشد . چرا يک بازنشسته براي گرفتن گواهي ضمانت بايد تحقير شود ؟

 

مسئولان محترم توجه داشته باشند که وقتي يک بازنشسته زير آوار مشکلات توسط فرزندان و نوه هاي خود مورد سئوال قرار مي گيرد که از گذشته ي خود سخن بگويد ، پرواضح است که او ممکن است زير بار چنين فشاري تصويري دلپذير از گذشته ترسيم کند و زبان به اظهار پشيماني بگشايد.

 

 مقصر اين سياه نمايي ها همان کساني هستند که در مرکز نسبت به مطالبات کانون هاي بازنشستگي استان ها که سخنگوي بازنشستگان هستند بي اعتنايي مي کنند.

 

به هر حال کسي که جو مي کارد گندم درو نمي کند . مگر از جمعيت بازنشستگان و جايگاه اجتماعي آنها و تاثير سخنانشان آن هم در شرايطي که آرد خود را بيخته و الک خود را آويخته اند خبر نداريد که اين گونه ناراضي تراشي مي کنيد ؟

 

گاهي با يک خطاي راهبردي حقوقي پايمال مي شود که در آينده اگر صد برابر آن هم براي رفع شبهات ايجاد شده هزينه شود ، بي فايده است.

 

پس به خودتان بياييد و شرايطي ايجاد نکنيد که اين طيف به بازي گرفته شده ناگزير به تغيير ادبيات خود براي پيگيري مطالباتشان باشند.

 

 يک جا ميلياردها تومان براي تبليغات هزينه مي شود و جايي ديگر يک مسئول ناشي باايجاد نارضايتي همه رشته ها را پنبه مي کند ! به خودتان بياييد ! شما که با بچه طرف نيستيد. بازنشستگان در رديف باتجربه ترين ، دنياديده ترين و آگاه ترين افراد جامعه هستند که در صدر گروه هاي مرجع اجتماعي قرار دارند که حتي با نگاه معنادارشان هم مي توانند کار خود را پيش ببرند.

 

 اگر هيچ کاري از دستتان برنمي آيد حداقل کار خودشان را به خودشان بسپاريد و آنها را در تصميم گيري ها سهيم کنيد.

لینک کوتاه: http://safirelorestan.ir/ae7e

نوشتن دیدگاه

آخرین اخبار

تبلیغات