هوش مصنوعی بدون آگاهی و هوشمندی انسان ویرانگر است
یادداشت:دکتر فاطمه مهرابی
پایگاه خبری سفیرلرستان- هوش مصنوعی به تنهایی و بدون دخالت علم، آگاهی و هوشمندی انسان ویرانگر است.
خداوند تمام اسماء را به انسان یاد داد و او را به درک قوانین طبیعت آگاه کرد تا با هوشمندی و هدفمندی و بر اساس نظام خاصی آن را به کار گیرد و از آن بهره ببرد.
خداوند نه تنها به انسان عقل داد و او را از هر آنچه موجود و حیوان است، تمیز داد ،بلکه او را به لحاظ جایگاه و منزلت ،مقامی برتر و بالاتر از فرشتگان و مقربان درگاه بخشید.
با این وجود انسان توانسته با کسب دانش ، روش صحیح و منش تربیتی و ادراکی جهت استفاده درست از علوم ، تجربه کسب و به مقامی بالاتر از فرشتگان دست یابد و با شناخت خیر و شر و درست و نادرست میتواند رسالت پیامبری دریافت و جامه هدایت بپوشاند و در کسب علم و معرفت و تربیت چونان ابن سینا ، ارسطو ، فارابی و سایر علما ممتاز شود.
همچنین آفریده ای که طبع او به بهترین اسما آراسته شده ، میتواند به دور از علم آموزی وآگاهی در رده حیوانی باقی بماند.
با گذشت چند هزار سال اما میبینیم اکنون علم در گوشه و کنار دنیا وسیلهای شده که خیر و شر از آن ساطع و دانش بدون پشتوانه معنوی ، ایمان ، اعتقاد و عدم دخالت و رعایت فضایل اخلاقی و مسائل تربیتی ،گرچه در جهت رفع برخی ضروریات ،وسیله ساخت یک سری اسباب و آلات شده که هر چند زندگی را راحتتر ساخته ،اما در زمینه نظامی ،سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی به گونهای به کار گرفته شده که جز دغلکاری، فریب و جنگ و عوام فریبی به همراه ندارد.
چنانچه یکی از بزرگان میگوید:"علم و مال و منصب و جاه گران ، فتنه آرد در کف بد گوهران ، حرف حکمت بر زبان ناحکیم ُحله های عاریت دان ای سلیم بد گهر را علم و فن آموختن دادن تیغ است به دست راهزن"
هوش مصنوعی به صرف تنها دانش و فناوری از مرز علتها و معلولها فراتر نمیرود و به وسیلهای تبدیل میشود که روح عطوفت ،احساس ،حرمت، مهر و محبت در آن نبوده و به جز هر آنچه به وی داده شده نمیتواند عکسالعمل یا کاربرد دیگری داشته باشد.
بنابراین هوش مصنوعی را با معنویت ،دین باوری و اخلاق سر و کاری نیست و از این رو است که هواپیما بدون خلبان و به صورت خودکار نمیتواند سرنشینان خود را به مقصد برساند ،چرا که بر اثر نقص فنی آنان را بر زمین زده و به کام مرگ میکشاند.
در حالی که خلبانی تعلیم دیده میتواند این نقص را به بهترین روش کنترل کند و نجات جان انسانها برایش حائز اهمیت و ارزش است و این فرق بین هوش مصنوعی و انسان هوشمند میباشد.
گرچه هوش مصنوعی میتواند کارخانهای را بچرخاند، اما دعا در آن کارساز نیست و این تحلیلها به مثابه رد فناوری نیست، بلکه همانگونه که ماشین توانسته در زندگی انسان تحول ایجاد کند اما او را از لذت بردن در طبیعت باز دارد و همچنین دیگر اثری از زندگی گذشتگان با حوض آب ، ماهی و فواره نیست که روح انسان را صیقل دهد.
از این رو است که همین ماشین که از هوش مصنوعی بهرهمند است در حوزههای مختلف فردی و اجتماعی، میلیونها انسان را از کار بیکار میکند ، تا با فقر و نداری و حرص پی نیازهای برآورده نشده خود از طبع لطیف و طبیعت نجیب باز داشته شوند.
فلسفه زندگی و آفرینش انسان براهدافی استوار است که قدرت مافوق از آسمان به زمین منتقل شود و علم و فناوری خام تنها ملجا آدم باشد که مقصد نامعلوم را طی و بگوید تا چه حد میفهمد ، فهمی که به وسیله آن میتواند آبادانیهایی را خراب و میلیونها نفر را آواره سازد تا به ناچار راهی بیابانها و دریاها شوند و بتوانند خود را از جنگ برهانند و در این بین شاعری پیدا شود و بسراید:" فغان ز جغد جنگ و مرغوای او ،که تا ابد بریده باد نای او ..."
اما این شعر هیچ شنونده با قدرتی نداشته و هیچکس نمیتواند منکر دستاوردهای دانش و فناوریهای جدید باشد.
هوش مصنوعی در پی کسب دانشها و تجربهها به میدان آمده و در این مسیر هیچ بازگشتی نیست وتنها سوال اینجا است که ما انسانها به کجا میرویم؟